چیزهای کوچک رنگی زیبا که می توانید بسازید

چیزهای کوچک رنگی زیبا که می توانید بسازید.

چیزهای کوچک رنگی زیبا که می توانید بسازید

چیزهای کوچک رنگی زیبا که می توانید بسازید.

چیزهای کوچک رنگی زیبا که می توانید بسازید:

نقاشی کردن یک هنر است که برای نگهداری وسایل و مدادهای رنگ آمیزی می توان چیزی هنرمندانه درست کرد

به راحتی می توان یک قوطی مربا را از داخل رنگ قرمز زد و بالای آن را با نخ کنفی تعدادی برگ سبز با مقوا وصل کنید تا ظاهری شبیه سیب قرمز داشته باشد.

برای تزیین روی میزها و کنار شمع های خانه ها و یا روی میز کارتان می توانید میوه های کاج را رنگ کنید ولی ایده ی بهتر و نوع آوری این است که لبه های میوه های کاج را رنگ کنید.


رنگی کردن بلوط ها نیز می تواند برای زیبا کردن میز هایتان به کار بیاید و یا چیدن روی میز در کنار شمع ها فضایی زیبا را به وجود می آورد.

استفاده از کمربند هایی که بدون استفاده هستند و یا استفاده از سگک آن ها

با استفاده از پارچه های  زیبا کمربندهای کوچک بسازید و از آن ها برای حلقه های دستمال رو میزی استفاده نمایید.

ساخت نشانگر کتاب

با استفاده از چوب بستنی و نمدها در رنگ های زیبا شکل مد نظر خودتان را برش داده و به چوب بستنی بچسبانید و از آن به عنوان نشانگر کتاب استفاده نمایید.

از این ایده می توانید استفاده نمایید و با استفاده از سیخ های چوبی نیز برای خودتان نشانگر کتاب بسازید.



این روز ها می توانید تنه های درخت برش خورده از تمامی نجاری ها تهیه کنید.

یه ایده جالب برای خودتان یا فرزندتان

می توانید دایره ی وسط این چوب ها را با رنگ های تخته سیله رنگ کنید و از آن برای نوشتن متن در اتاق یا آشپزخانه و یا برای دادن هدیه به دوستان کنار کادویشان هدیه دهید و برای بازی کودکان و نوشتن روی آن ها در اتاقشان قرار دهید.
برای زیبایی بیشتر بهتر است روی طاقچه چند دستمال زینتی و زیبا برای زیر میوه ها قرار دهید و سپس میوه ها را به همراه گلدان های زیبای گل و یا شاخه های برگ ها روی طاقچه قرار دهید.

از ایده های کدو تنبل برای قرار دادن در کنار خانه می توان به شکلی دیگر هم استفاده کرد.

چون کدو تنبل ماندگاری زیادی دارد و نشانه فصل پاییز است می توانید برای بهاری کردن این میوه ها از پارچه های رنگی استفاده نمایید و شکلی تازه به این میوه های زیبا بدهید،فقط کافی است که پارچه های رنگی را دور این کدو ها بپیچید و از زیبایی آن ها استفاده نمایید.

باقی مطالب وبلاگ را در وبلاگ اصلی هومینو می توانید مطالعه نمایید.
تجربه زندگی متفاوت با هومینو

  • ۰
  • ۰

احساسات کودک

بچه ها فقط با احساسشان زندگی می کنند اصلاً کودک با عقل زندگی نمی کنند؛

هنر مادر این است که لحظه به لحظه بتواند نقش درک کننده ی احساس را ایفا کند.

ممکن است کودک بعد از یک مسئله دوباره دچار مسئله ی دیگری شود مثلاً به سوپر

می روید و فرزندتان می گوید پفک می خوام! سرما خورده یا مشکلی داره که نباید

پفک بخوره، شما مادر هستید و وظیفه دارید که نخرید، کودک هم وظیفه اش است

که اعلام خشم کند چون در مقابل خواسته اش مانع به وجود آمده، شروع می کند به

سماجت و بهانه گیری، حال مادری که هنر درک احساس نداشته باشد یا باج می دهد

یا داد می زند و کودک را به زور می برد و کتک و … در صورتی که هیچ کاری

لازم نیست کند و قفط باید درک احساس کند، کودک را از مغازه می بریم بیرون، صورت

در صورت و نگاه در نگاه، می گوییم خیلی پفک دوست داری می دونم الآن نمیتونیم

بخریم خیلی عصبانی و دلخوری ولی الآن نمیشه.

کودک باید تمرین کند و یاد بگیرد که در تمام مدت زندگی به مانع برمی خورد و

خشمگین می شود و باید از این خشم و این احساس عبور کند یعنی بالغ رشد کند.

این مطالب را تمرین کنید اما نه به عنوان انجام وظیفه و کتابی و جزوه ای عمل نکنید؛

درک احساسات یک رابطه ی عاطفی است و شما باید برای چند لحظه زندگی را فراموش

کنید و با تمام حضور در آن موقعیت قرار بگیرید. در درک احساس چشمی برای دیدن،

گوشی برای شنیدن و قلبی برای ادراک داشته باشید، برای ۲ دقیقه دنیا و زندگی و هرچه

در آن هست را فراموش کنید پیش فرض های ذهنی مثل آبروم داره میره را برای چند

لحظه کاملاً تعطیل کنید، با کودک یگانه شوید و بعد معجزه اش را ببینید.

مادری تعریف می کردند که دو فرزند دارند و یک شب منزل خواهرشان مهمان بودند،

زمان برگشتن پسر بزرگ، منزل خاله اش می ماند و این خانواده با فرزند کوچکتر به

منزل برگشتند، در منزل پسر کوچک از مادر می خواهد که مداد شمعی های برادرش

را به او بدهد، مادر گفت نه پسرم نمی تونم چون برادرت نیست و من اجازه ندارم،

پسرک شروع می کند به گریه و زاری. مادر تعریف کردند که بهش گفتم: آخ جانم

چه قدر خوشگل گریه می کنی بیا یک کم آب بخور دستمال هم بهت بدم؛ این کار مادر

یعنی گریه کردن حق تو است من هم همراهت هستم؛ تمسخر نمی کنیم، همراه کودکم

هستم و تمام عوارض احساسی را که داری بروز می دهی را من می گیرم، تو خودت را

تخلیه کن؛ به این میگن حمایت عاطفی.

مادر گفت به فرزندم اجازه دادم که هرچه دلش می خواهد گریه کند ولی من نمی توانم

خواسته اش را برآورده کنم، حدود ۲۰ دقیقه این اوضاع طول کشید و بعد پسرم آمد

و گفت مامان یه فکری، زنگ بزن خونه خاله از داداش اجازه بگیر با مدادهاش!

 بازی کنم. مادر گفت من هم هیجان زده گفتم وای چه فکر خوبی و با هم رفتیم و تلفن

کردیم و پسرم هم اجازه داد که با مدادهایش بازی کند.

یک بار هم جلوی خود من (استاد) در یک اتاق بازی، یک لگو پرت شد و خورد توی

سر یک دختر بچه، او هم شروع کرد به شیون و گریه! پدر رفت جلو و دختر را

بغل کرد و گفت: عیبی نداره چیزی نشده خوب میشی! دختر هم صدایش را بالا برد

و بلندتر گریه کرد، رفتم جلو و به آن پدر گفتم اجازه بدید من دخالت کنم، نشستم

پیش دختربچه و گفتم چی شده عزیزم؟ گفت: لگو خورد توی سرم. دستم را گذاشتم

روی سرم و گفتم آخ! و حالت قیافه ام هم را دردآلود کردم و گفتم آخ آخ چه دردی

داره کجای لگو خورد تیزی اش یا پهنی اش؟ گفت: تیزی اش. گفتم: وای تیزی اش

که اگه بخوره که دل آدم غش می ره خیلی درد می گیره! دختر بچه گریه اش تمام شد

و رفت؛ پدرش گفت اگر با چشم خودم ندیده بودم محال بود باور کنم! گفتم: خوب همینه!

این بچه فقط می خواست بگه که شما بفهمید که من چه دردی دارم آنوقت شما هی

می گویید که عیب نداره!

  • ۹۸/۰۵/۱۹
  • هومینو هومینو

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی